آرینآرین، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

جوجوی قشنگم آرین

حس خوب بیست و چند سالگی...

متولد ماه مهر... آخرین باری که طعم تولد با شمعهایی روی کیک را میچشم که عدد سمت چپ 2هست... طعم کیک بیست و نه سالگی با حسی غریب از شنیدن پای عددی به نام سی... برای منی که اوج آرمانش رسیدن به آرمانهایش قبل از ورود به چهارمین دهه زندگیست شاید کمی ترسناک باشد ولی زندگی در گذر است مثل کودکی مثل نوجوانی و شاید مثل جوانی...فقط شاید... در  هیاهوی زیبای عزیزانی که برایم یکی از بهترین شبهای زندگی را رقم زدند و در زرق و برق تمام احساساتی که در قالب جملات و هدایا و مهربانی ها به من ارزانی شد و در کنار دلبندی که سال قبل فقط یک ماه بود میهمان روزگارانمان شده بود ذهنم در گذر زمان درگیر تمام ایامی بود که لذت با هم بودن را برایم تداعی میکرد هما...
26 مهر 1395

مهرگان

خدا می دونه چقدر منتظر بزرگ شدنتم یه عالمه داستان و حکایت قشنگ دارم برات بگم دلم میخواد با سواد و با اطلاعات عمومی بالا باشی برام مهمه که بتونی خوب حرف بزنی و برای مسائل مختلف نظریه داشته باشی از اطرافیان مطمئنم چیزای خوب یاد می گیری ولی دلم می خواد اصل کار رو خودم انجام بدم... چقدر دلم میخواد مثلا شونزده مهر که میشه بیای بهم بگی جشن مهرگان مبارک... چقدر حالم خوب میشه اون روز... چقدر برام مهمه که بدونی... چقدر برام مهمه... آرینم برام یه هدیه مخصوصی از طرف خدایی که به قلم قسم می خوره و من میخوام امانتدار خوبی باشم... مهرگانت مبارک روز پیروزی نیکی بر بدی روزی که بدی نمرد ولی تا ابد محکوم به نیستی شد چقدر دلم میخواد ت...
18 مهر 1395

خرید های پاییزانه

عزیز دلم با باباجون سه تایی رفتیم و یه عالمه لباسای خوشگل پاییزی برات خریدیم یه مقداری از لباسای سیسمونی و کادوییت هم دیگه ماشالا اندازه ت شده که مناسب این فصله پسر گلم به دومین  فصل زیبای پاییزیت خوش اومدی البته قرار بود مثل مامانت مهر ماهی باشی که عجله کردی و چشم شهریور ماه رو به یمن بودنت روشن همیشه سالم باشی که رونق روزگارانمون شدی و نشاط روزمرگی هامون اینم عکس لباسات و یه سری عکس هم از خودت از بعد تولد تا الان
17 مهر 1395
1